در آن روزهایی که فارغ از بیماری‌هایی مانند کرونا در شهرهایمان زندگی می‌کنیم، بیماری‌های مهلکی در حال شیوع هستند که صدها برابر خسارت بارتر از کرونا هستند. بیماری‌هایی مخوف و مرموز و بدون صدا. بدون آنکه خبر داشته باشیم به شهر ما و خانه ما هم وارد می‌شود و همه ما را درگیر خود می‌کند. آن بیماری «افراط و تفریط» است. برخی افراد از این بیماری جان سالم به در می‌برند و برخی نه؛ در کل همه ما انسان‌ها به این بیماری مبتلا می‌شویم، اگر زرنگ باشیم سالم می‌مانیم و اگر نباشیم گرفتار و نابود می‌شویم.
 
افراط و تفریط در هر زمینه ای بد است و آسیب می‌زند. روحی باشد یا جسمی فرقی نمی‌کند. آنچه که در روزهای اخیر شاهد آن بودیم افراط و تفریط بود از سمت کسانی که فکر می‌کردیم متعادل هستند. افراط برخی افراد در همکاری با دشمن که البته از آن افراطهاست که جان به در بردن از آن تقریبا ناممکن است. هستند کسانی که شریک دزدند و رفیق قافله. آب به آسیاب دشمن می‌ریزند تا چرخش بچرخد و روزگارش بگذرد و از بی‌خبری و بی‌کاری بساطش جمع نشود.
 
همان‌ها که در این ایام آمارهای عجیب و غریب می‌دهند و نقاط ضعف را پر رنگ کرده، شبهه می‌سازند، هراس افکنی می‌کنند و مردم را نسبت به هرچیزی نامطمئن می‌کنند. آنان که رطب و یابس را به هم می‌بافند تا در این میان منطقی برای رفتارهای گذشته و حرف‌های قدیمی‌شان هم پیدا شود. روشنفکرانی که هیچ خاصیتی جز نق زدن ندارند و تمام سرمایه علمی‌شان را برای اثبات اشتباهشان به کار می‌گیرند. برای اثبات یک دروغ صدها راست می‌گویند تا بشود صدها دروغ؛
 
از جمله افراط‌ها ماجرای تجمع در مقابل حرم بود. افراط در نگاه‌های سطحی! بعضیها فکر می کنند حضرات معصومین(ع) و خاندان عصمت و طهارت مثل ما هستند که وقتی یک کاغذ در مقابل چشممان بیاید دیگر نمی‌بینیم. فکر کردند چند روزی درب حرم بسته باشد حاجاتشان معطل می‌مانند. دقیقا نمی‌دانند ائمه(ع) تا کجای حرم می‌توانند تصرف داشته باشند. این از غربت اهل بیت(ع) است. اگر بگوییم آیا شیطان همه جا هست؟ می‌گویند: بله هست؛ ولی اگر بگوییم علی(ع) همه جا هست می‌گویند... با تردید... شاید بگویند: بله هست. برخی شیعیان علی(ع) را در قامت خود می‌بینند. فکر می‌کنند امام رضا(ع) همان پدرشان است، کمی بهتر و پاک‌تر! البته این نگاه، نگاه افراطی است در مقابل نگاه تفریطی وهابیت که فکر می‌کنند وقتی می‌گوییم امام رضا(ع) همه جا هست و یا وقتی می‌گوییم مریض ما را شفا داد یعنی امام رضا(ع) خداست! فکر می‌کنند وقتی ضریح را می‌بوسیم در حال پرستش هستیم و مشرکیم. حرم درست کردن را کفر می دانند و سلام دادن به مرده را شرک می‌پندارند و... آنها نیز درکی از مقام اولیای خدا ندارند.
 

در حرم

شفا یافتن یک مقام ارزشی است، کسی که شفا پیدا می‌کند جسمش مثل ما می‌شود اما روحش در طیران است. اگر فکر کردیم که فقط در حرم باید بمانیم تا شفا پیدا کنیم و بلعکس فکر خطایی است. هر کسی وارد حرم شود نزدیک نیست و هر کسی که بیرون بماند وا مانده نیست. نگاه ائمه(ع) به قابلیت‌هاست نه فاعلیت‌ها. این قابلیت ممحض در حرم نیست. ائمه اطهار(ع) سادگی و صداقت مؤمنین را دوست دارند. این سادگی و یک رنگی اگر در ما به وجود آید اهل بیت(ع) دستمان را می‌گیرند. زیارت یعنی خروج از رنگ و نیرنگ، زیارت یعنی حضور در خانه ای که صاحبش را عالم به کل ماسوی الله می‌دانی. زیارت یعنی حضور امام معصوم را در همه عالم مسجل می‌دانی، اما برای جذب و جلب توجه انسان‌ها به حرمش می‌روی.
 
مانند زیارت خانه خدا؛ آیا کسی معتقد به این است که خدا در خانه اش است و اگر درب خانه اش را نکوبی صدایت را نمی‌شنود. حج بیت الله الحرام یک همایش بزرگ اسلامی و الهی است برای جذب جاماندگان معرفتی. معرفت که بیاید کعبه می‌شود سنگ نشان. زیارت می‌رویم تا امام را معرفی کنیم نه آنکه امام برایمان معرفی شود. به زیارت می‌رویم تا امام خود را به جهانیان بشناسانیم، نه آنکه برویم تا امام را بشناسیم. شناخت اگر نباشد زیارتی هم نیست و اینک روزی آمده که زیارت نمی رویم تا اماممان را بشناسانیم.
 
دشمنان خدا در این یک ماه اینقدر تصاویر کعبه را نشان دادند که در صدسال گذشته سابقه نداشت. آنها ناخواسته خدا را با توصیفات مثبت به تک تک خانه ها ‌بردند و ما باعث شدیم با توصیفات منفی ائمه به خانه ها برود. شیعه ای که جاهل باشد نمی‌تواند امام خود را معرفی کند. این نهایت بی معرفتی بود که از افراطیون سر زد. آنها در حق اهل بیت(ع) جفا کردند. اگر امام را در قلبشان پیدا نکردند مشکل از خودشان است.
 

حفظ کرامت اهل بیت(ع)

اگر متولیان حرم، مدیران همیشه دور از صحنه و بی بصیرتی نبودند هم دلمان خوش بود. اینکه حرم اهل بیت دارالشفاست حرف حقی است که جای حقی گفته نشد. اینکه پس از یک ماه به یکباره دستور قلع و قمع دهند هم افراط است. اینکه خدمات ارزنده خادمان را زیر سوال ببریم هم افراط است و بسیاری از رفتارهای دیگر که متوجه آن نیستیم. وجود حرم لازم است چون از شعائر الهی است ولی اگر این شعائر از در تضاد با امنیت جان و مال و دین مردم و در موافقت با ناامنی به هر نحو باشد، چرا تا تأمین امنیت تعطیل نشوند؟ مانند جشن نیمه شعبانی که امام خمینی آن را تعطیل کرد. احکام ثانویه اگر اصل فروع را نشانه نروند قابل تعمیم و به کارگیری هستند.  
 
اتفاقا اگر ما نه به خاطر انتقال بیماری که وجود و عدمش قابل اثبات نیست، بلکه بخاطر حفظ حرمت حرم از گفتار و رفتار دشمن اهل بیت چند روزی حرم را تعطیل کنیم، خود این کار تعظیم شعائر الهی است و کرامت مذهب و مکتب را در پی دارد. کمااینکه در قرآن خداوند به پیامبر می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن میکنید) نگویید: «راعنا» بلکه بگویید: «انْظُرْنا» و (این توصیه را) بشنوید و برای کافران (واستهزاء کنندگان) عذابی دردناک است». آنجا پیامبر نگفت: «خدایا آخر به خاطر اختلاف قرائت بیاییم یک کلمه را عوض کنیم. حال یهود می‌خواهد هرچه برداشت کند، مهم آن است که منظور ما از راعنا کودن پنداشتن نیست.»
 
همانطور که حضور در نماز جماعت بر بعضی افراد واجب است، برای برخی دیگر مستحب است و برای عده ای مکروه. مصداق‌یابی در این عرصه و فهم مسائل و تکالیف برای ما ضروریست. آن نگاهی که ارزش اهل بیت(ع) را به درودیوار تقلیل می‌داد، هنوز در میان ما وجود دارد. هنوز هستند کسانی که فکر می‌کنند اگر دستشان به ضریح نرسد زیارتشان قبول نیست. بحث‌های زیادی در این خصوص وجود دارد، هر کسی باید جایگاه خود را پیدا کند و معرفت خود را بسنجد.
 
آیا جای خالی حوزه و روحانیت روشنگر را حس نمی‌کنید. کسانی که عاقلانه و عالمانه بیایند و مردم را آگاه کنند. می‌شود که تنی چند از علما روی منابر یا در تلویزیون از لزوم رعایت حال یکدیگر و حق الناس بودن حضور غیرضرور در جامعه بگویند، بعد در روزهای کرونایی کنار ضریح بیایند و از سر لجبازی ملاحظات بهداشتی را رعایت نکنند، آخر سر هم درب‌های حرم بسته شود؟ وجود این رفتارهای دوگانه چیزی جز عدم حضور در بطن جامعه و مردم و عدم تعمق و تدبر در رفتارها را به ذهن متبادر نمی‌کند.
 

یک کاسه کردن موافقان و مخالفان

روزهای کرونایی روزهای تجربه است. روزهایی که دشمن نمی‌خواهد وجود افراط و تفریط را قبول کند. به نفع اوست که همه را در یک مسیر ببیند و معرفی کند. همین تفرقه ها و بی بصیرتی‌های ما است که به آنها جرأت داده و دست برترشان را حفظ ‌کرده است.
 
این روزها روزهایی است که حوزه علمیه فهمید باید از سطحی نگری فاصله بگیرد و سعی کند به عمق برود. علما فهمیدند که باید آماده چالش‌های بزرگ باشند و نمی‌شود با کارهای کوچک مکتب را جهانی کرد. اینجا جای طلابی است که همه را از سطح به عمق ببرند، البته اگر با قوه قهریه مواجه نشوند. باید به جای کنترل ذهن درس آموزان‌مان در هر سطحی آنها را برای اندیشه‌های متکثر اما الهی آماده کنیم. هنگامی که قم با نگاه‌های سرد هموطنان مواجه شد، فهمید چقدر جایش در ذهن‌ها خالی است و چقدر مردم می‌توانند از او فاصله بگیرند. اینجا منظور از قم مرکز تجمیع مذهب است. چه حیف که رسانه ای نیست که از پیش تازی طلاب و عقب مانده‌گی مسئولین حوزه بگوید. اعتقاد بر این است که دشمن با تمام توان کار کرده و ما وقت گذراندیم. حضور ما باید در فکرها باشد. بیش از آنکه بخواهد گره‌ای ایجاد شود مسائل پاسخ داده شود. زحمات فراوان طلاب در سال‌های اخیر و حتی روزهای کرونایی با عدم تلاش مسئولین حوزه در تزاحم است. تلاشی که ما را به خوبتر شدن برساند و نه توقف در خوب.
 
وقتی عده ای به اماکن مقدسه حمله می‌کنند بیانیه ها و اعلام انزجارها صادر می‌شود. اتهامات وارد می‌شود و هر کسی آنها را به گروهی و جریانی و فرقه ای منتسب می‌کند. اما کسی فکر نمی‌کند که برنامه حوزه برای جلوگیری از این اتفاقات چه بوده؟ آیا اصلا برنامه ای دارد؟ نقش سازمان‌های فرهنگی و علمی و مذهبی فقط در حد بیانیه دادن است یا برنامه ریزی؟ عنان جامعه به گردنش افتاده و هر کسی هر طور تشخیص می‌دهد عمل می‌کند و ذهن مردم را درگیر می کند. حضوری پررنگ از اهل فکر و اندیشه نمی‌بینیم. هرچه هست در همان سطوح اولیه متوقف شده است. مردم هم برای رفتن به عمق خواستی از خود نشان نمی‌دهند. سهم مردم و سهم نخبگان و سهم دولت و سهم علما هر کدام محفوظ است و باید درنظر گرفته شود، تعلل یکی نباید با تعلل دیگران مواجه شود. پس به اندازه سهممان شریک باشیم در رفتن به اعماق دین...